همین الان وسط چسب کاری و فوم و مقوا، به یه پوچی خاصی رسیدم. ینی یهویی پوکیدم، پاشدم جم کردم بساطمو و ولو شدم رو تختم. کمرم حس میکنم داره نصف میشه. کلن ستون فقراتم درد میکنه. امروز یا وایساده بودم یا تو یه وضعیت ناهنجار نشسته بودم، همشم فن روشن بود و یخ زدم.
حس خیلی بدی دارم. نمیدونم چرا. یه معجونی از بدترین اتفاقای زندگیم تو مغزم داره پلی میشه و احساس میکنم قفسه سینم سنگین شده. یه حس گهی دارم. حالا ببخشید که من توی وبلاگم مینویسم گه. شما جایی ننویسید. چون همه ی عالم و آدم مودب و باکلاس و آدم حسابین، فقط من یکی ول معطلم. و همه ی پلشتیای دنیا جم شده تو من و من ی every body, listen and repeat3...
ما را در سایت every body, listen and repeat3 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : avazedohol1 بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 20:06